گاهی آدم میخواهد پایش را راحت دراز کند، میبیند جا نیست، بس که آن وسط پا دراز شده. از خودش میپرسد: مگه قرار نبود اونا که نازکش دارن ناز کنن و دراز کردن پا بمونه برا ما؟ خودش میگوید: نمیدونم والّا. من رفتم آشغالا رو بذارم پایین کی این همه پا وسط بود. میخوای بریم دم در؟ آدم میگوید: اونجا جا هست؟ خودش میگوید: آشغالا رو برده باشن، آره. جا هست. یه کاریش میکنیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر