گاهی آدم یک دردهایی دارد که نه با زمان، نه با دارو یا جراحی، که با همدرد ساکن میشود؛ همدرد نه کسی که او هم آن درد را داشته باشد، کسی که فیالواقع سالم است، دستکم آن دردی را که آدم دارد، ندارد، ولی حاضر میشود بیاید یک گوشه این درد را بگیرد تا آدم بتواند تاب بیاورد، تا درمان پیدا شود یا تا وقتی که لااقل درد کمتر شود یا حتی تا وقتی که آدم بمیرد. اینطور همدردی منظور است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر