گاهی آدم این تصنیف «یاد ایّام» شجریان را که گوش میدهد، شروع میکند باهاش حس گرفتن و همخوانی و این دست مسائل. بعد همینجوری که بیشتر دارد تو حس فرو میرود، یک سؤالی شروع میکند از آن ته تهای ذهنش به جلو آمدن و بزرگ شدن و واضح شدن. سؤالی که هرچه تصنیف به انتها نزدیکتر میشود، واضح تر میشود. «کدام ایّام دقیقاً؟»
رنج دنیا,فکر عقبا,داغ حرمان,درد دل
پاسخحذفیک نفس هستی به دوشم عالمی را بار کرد
و در جایی دیگر:
دمیدن گو نباشد آبیار ریشه ی جهدم
نهال داغ حرمان را زمینگیری است بالایی
پ.ن:بعضی از احساسات به صورت دیفالت نصبن؛آنیستال هم نمیشن.تنها راهشون فرمته.
پ.ن دو:در مورد حرمان,فرمت کردن هم جواب نمی ده.جدی می گم.
بله. و در تکمیل فرمایش:
پاسخحذفندامت مایهایم ای یأس آتش زن به عقبا هم
که امروز زیانکاران نمیارزد به فردایی
واقعا کدوم ایام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخحذفمیدونی میرزا جان گاهی آدم دنبال یک آدم میگردد اما پیدا نمیکند و باز هم میگردد شاید پیدا کرد.شاید.....
در مسیر سر به بیابان گذاشتن قدم برمیدارد و به خیالش دارد میگردد...
پاسخحذف