گاهی آدم آنقدر در خودش فرو میرود که پاک در خودش گم میشود؛ در این موقعیت اگر شانس بیاورد و در خودش خفه نشود، میتوان امید داشت روزی برگردد. ممکن هم هست یک عمر به خوبی و خوشی در خودش بماند. ولی بیشتر اینطوری میشود که اگر شانس آورده باشد و در خودش خفه نشده باشد، از خودِ یک آدم دیگر، که او هم البته در خودش فرو رفته بوده قبلاً و هنوز بازنگشته، خارج میشود. البته باز این هم احتمالش کم است ولی امان از آن روزی که آن آدم دیگر شانس آورده باشد و در خودش خفه نشده باشد و بیشتر شانس آورده باشد و به خودِ خودش بازگردد. دو پادشاه در یک اقلیم که نگنجند، که البته احتمالش خیلی خیلی کم است.
به عنوان نتیجه میتوانیم بگوییم که آدم خیلی در خودش فرو نرود، یا اگر رفت، حواسش باشد در خودش گم نشود، یا اگر شد شانس بیاورد در خودش خفه نشود، یا اگر شد که هیچی دیگه، ولی اگر نشد ناامید نشود. خدا بزرگ است و آدمها زیاد و در عمق به هم مربوط.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر