وقتی میخواهی بروی
اگر خواستی و صلاح دیدی،
حرفش را بزن
نخواستی نزن
اگر دیدی لازم است،
فکرش را بکن
ندیدی نکن
مراحل اداری را
اگر خواستی از هر روالی که میشود و میتوانی طی کن
نخواستی طی نکن
چون میدانی
وقتی میخواهی بروی
یعنی میخواهی بروی.
اگر تو میخواهی،
پس باید بروی
نخواستی نرو
میدانم که وقتی میخواهی بروی
حتماً یک وقتی ست که به فکر من نیستی
و اگر به فکر من هم باشی نمیروی
و این چیزها
ولی خب، میخواهم بگویم:
خیلی هم نمیخواهد به فکر من باشی
خواستی باش
نخواستی نباش
چون میدانی چی؟
من هرگز دلتنگ تو نخواهم بود.
نخواهم شد.
میدانی چرا؟
چون دادهام ظرفیت دلم را بردهاند بالا،
اشتیاق انبار کردهام توش
اشتیاق دیدار تو را
که هرچه دورتر و دیرتر باشی، بیشتر است
وقتی میخواهی بروی،
نمیگویم اتفاقاً بهتر شد،
ولی لااقل احتمالاً در گوشه های ناخودآگاهم
مشغول شمارش لحظه به لحظهی اشتیاقم خواهم بود،
تا بدانم در هر لحظه چقدر از من دوری.
چرا؟
چون دوستت دارم.
مشتاق دیدار.
اگر خواستی و صلاح دیدی،
حرفش را بزن
نخواستی نزن
اگر دیدی لازم است،
فکرش را بکن
ندیدی نکن
مراحل اداری را
اگر خواستی از هر روالی که میشود و میتوانی طی کن
نخواستی طی نکن
چون میدانی
وقتی میخواهی بروی
یعنی میخواهی بروی.
اگر تو میخواهی،
پس باید بروی
نخواستی نرو
میدانم که وقتی میخواهی بروی
حتماً یک وقتی ست که به فکر من نیستی
و اگر به فکر من هم باشی نمیروی
و این چیزها
ولی خب، میخواهم بگویم:
خیلی هم نمیخواهد به فکر من باشی
خواستی باش
نخواستی نباش
چون میدانی چی؟
من هرگز دلتنگ تو نخواهم بود.
نخواهم شد.
میدانی چرا؟
چون دادهام ظرفیت دلم را بردهاند بالا،
اشتیاق انبار کردهام توش
اشتیاق دیدار تو را
که هرچه دورتر و دیرتر باشی، بیشتر است
وقتی میخواهی بروی،
نمیگویم اتفاقاً بهتر شد،
ولی لااقل احتمالاً در گوشه های ناخودآگاهم
مشغول شمارش لحظه به لحظهی اشتیاقم خواهم بود،
تا بدانم در هر لحظه چقدر از من دوری.
چرا؟
چون دوستت دارم.
مشتاق دیدار.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر