گاهی آدم از خودش میپرسد: «حالا این آشغالها، که گاه به گاه میبریم میگذاریم دم در، آیا واقعاً هیچ کاربردی ندارند؟ یا ما نمیتوانیم برایشان کاربردی بیابیم؟» خودش [اکثراً] میگوید: «اگر یک آشغال دم در بردن اینقدر صغری کبری دارد، اصلاً نمیخواهد. بده من میبرم.» آدم میگوید: «نه، واقعاً میگویم. ببین، اگر ما در تشخیص آشغال بودن یا نبودن چیزی دچار اشتباه شویم، اگر اصلاً این تشخیص بر عهدهی ما نباشد چی؟ در این صورت آیا...» خودش بیاعتنا آشغالها را برمیدارد میبرد میگذارد دم در و برمیگردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر