گاهی آدم به خودش میگوید: «مام یه روزی به یه کار این دنیا میایم دیگه؛ ها؟» خودش، همانطور که نشسته، سرش را بالا میآورد، زل میزند به آدم و میگوید: «آره که میایم، اگه نه که نبودیم. منتها سؤال اینجاس که به چه کارش؟» آدم دست خودش را میگیرد بلند میکند، مینشیند جای خودش، و خیره میشود به سه کنج اتاق.
سلام
پاسخ دادنحذفاگر ما را هنوز به یادت باشد.... :دی
بلاگ اینجا کوچهی سیزدهم و یک فیلم یک جمله.
امیدوارم حالت خوبِ خوبِ خوب باشد رفیق.بیشتر میبینمت...
راستی این دو تا وبلاگ را اگر میخواهی لینک داشته باشی عوض کن.
این جا کوچهی سیزدهم را بکن
کافهژینا، به این آدرس http://cafezhina.net/
آن یکی دیگر را هم بکن یک فیلم یک جملهی خانم فرانه تو بلاگفا.با همان اسم
http://1movie-1jomle.blogfa.com/
تو این دوتایی که تو لینکداری کسی نمینویسد.
واقعا...چه کاری؟؟؟؟
پاسخ دادنحذفممنون مهدی ملک زاده. لینکها را عوض کردم.
پاسخ دادنحذفویکا، یعنی من تنها نیستم؟ بیا کمپین بزنیم. کمپین آنها که نمیدانند به چه کار این دنیا میآیند.
کاملا موافقم
پاسخ دادنحذفاما به نظرت جواب میده؟؟؟؟ :(
به جواب میرسیم؟؟؟؟
حالا جواب هم نداد، فوقش از این بیکمپینی درمیایم. خود اون کمپین میشه جواب اصن.
پاسخ دادنحذفباشه . امیدوارم از این حس مزخرف هم در بیام....
پاسخ دادنحذفراستی صحبتش با دوستان بود.فکر کنم کمپین بزرگی بشه.اخه اونا هم دوست داشتن به این کمپین بپیوندن.