۱۳۸۹ دی ۲۴, جمعه

گاهی آدم 165

گاهی آدم فقط دارد الکی لفتش می‌دهد؛ هیچ قصد و مقصد خاصی هم ندارد.

پی‌نوشت: خودش هم خوب می‌داند قضیه چیست؛ در واقع می‌داند قضیه هیچی نیست.

۴ نظر:

  1. آدم جان، خودت دقت کرده ای که مدتی ست ته نوشته هایت هیچ چیز نیست؟ "گاهی آدم" هایت درگیرند و مغشوش و قاطی، اما یا می دانند یا نمی دانند که تهش هیچی نیست. و مانده ام که چرا هیچ چیز در آن انتها برای آدمهایت نمی گذاری.

    پاسخحذف
  2. مثل این گاهی‌ آدم‌هایی که تهشان هیچی نیست، مثل من است و گاه‌هایم که به گاهیم هردو.

    دانستن یا ندانستنش را نمی‌دانم، اما درگیر و مغشوش و قاطی بودن هست. اما تهش؛ تهش چی؟ وقتی آدم دستش خالی باشد از هرچی، ته سولاخی‌های خودش و زندگی‌اش کماکان باد بدهد، چطور یک چیزی بگذارد ته نوشته‌هایش؟

    الآن دقت که می‌کنم، «مدتی» نیست، از اول همین بوده، الآن دارد خودش را نشان می‌دهد.

    ضمن اینکه «آدمهایم»؟؟؟

    پاسخحذف
  3. «آدم»های من ته ته همه حرفهایشان یک چیز است، که نیست، نبوده، و ظاهراً نخواهد بود. باز منم که این همه مانده‌ام، خودش خیلی است.

    اگر یک مثال هم می‌زدی که چه بهتر!

    پاسخحذف