گاهی آدم دارد میگردد تا یکی را پیدا کند؛ وسط گشتن یهو به خودش میگوید: «نکند این الآن که من چیز دارم اِم میگردم، خب هی جایم عوض میشود، نه؟ یعنی نکند یکی هم دنبال مثلاً ما بگردد و به جای ما با جای تر و عدم حضور بچه مواجه شود؟» خودش میگوید: «خب خسته شدی بشین یه مدت». آدم خسته نیست، واقعاً دغدغهی این را دارد که نکند این تحرک یافته و یابنده هردو، در نهایت منجر به افسوس شود؛
آدمی گاهی رضایت می دهد که نیمهء گمشدهء کسی باشد، تا اینکه بگردد و نیمهء گمشدهء خودش را پیدا کند.
پاسخحذفنیمهی گمشده مگر یکتا نیست؟
پاسخحذفاز گشتن زياد ممكنه چيزي به دست نياد.بعضي اوقات هم ادم بايد صبر كنه. ممكنه اون چيزي كه دنبالش ميگردي ,قبل از اينكه تو پيداش كني اون تورو پيدا كنه.صبر بعضي اوقات خيلي به درد ميخوره.
پاسخحذفبله. یکتاست. اما کسی که نیمهء گمشدهء شماست، لزوما شما نیمهء گمشده اش نیستید.
پاسخحذفولی به نظر من صورت قضیه به این شکل است:
پاسخحذفنیمهی گمشدهی آدم، نیمهی گمشدهی آدم است، اگر و فقط اگر آدم نیمهی گمشدهی نیمهی گمشدهاش باشد.