ولی وقتی حریف بالای هزار است و اگر بخواند، قطعاً دست را میبرد، (کل دست را یعنی) آدم باید بخواند، حتی اگر آس هم نداشته باشد.
ضمن اینکه آدم از منفی خوردن نمیترسد، اینکه دستی نمیآید برایش بیشتر نگران کننده است، وگرنه بازی که برد و باخت دارد و این حرفها توش نیست، هراس من از باختن نیست، هراس من همه از نیامدن «دست» است... اینکه دست آدم بسته بماند.
اي گفتي.بعضي اوقات بايد دستو بدي به حريف تا حداقل منفي نخوري.
پاسخحذفولی وقتی حریف بالای هزار است و اگر بخواند، قطعاً دست را میبرد، (کل دست را یعنی) آدم باید بخواند، حتی اگر آس هم نداشته باشد.
پاسخحذفضمن اینکه آدم از منفی خوردن نمیترسد، اینکه دستی نمیآید برایش بیشتر نگران کننده است، وگرنه بازی که برد و باخت دارد و این حرفها توش نیست، هراس من از باختن نیست، هراس من همه از نیامدن «دست» است... اینکه دست آدم بسته بماند.
گاهی دل بده به یار، چاق می کند، نمی گذارد منفی بخوری. اگر هم خوردی، بیخیال. یار داشتی و چاقت کرده.
پاسخحذف